آهنگ بسیار زیبای "مسافر"
MOSAFER
من یاسرم که قاصدم عازمم
واسه حرف تازه تر که لازمن واسه رپ
یه سال و نیمه که دورم از وطن و قافلم
حالا اینا بمونه واسه بعد عازمم باس برم
می بینی دید دارم واسه پیشرفت صلح
من تا شش هفت صبح
بیدارم و دوباره می خوابم با نیش خند تو
من یه مسافرم که تو کشور مجاورم
ولی فقط اینو خدا می دونه بعد ازنجا کجا برم
این داره بم مشت میزنه
فک می کنن داره بهم خوش می گذره
شهر فرنگ و اون ور آب از دور دست بهتر و خوشتیپ تره
حرفام عین عینکه که واضح ببینی
پازل بچینی واسه یه چیزی واقعیتی که یاسر کشید
رقمی تو بانک ندارم به احدی باج ندادم
از احدی باک ندارم تو سرم الکی تاج ندارم
من واسه این نخوندم که حق فیت بیشتر بدن
بذار تا بشین پای نقد فیلم پیشرفت من
تقریبا فهمیدم که با پول و شهرت پز دادن
یعنی فورا فرصت و مفت دادن
زود از قدرت افتادن من نمیگم خوبم ممتازم
ولی اینو بودن ازم وجدانن تو رپ مولوی استادمه
خونم جوهر خودکارمه
دستات و باز کن با من عانن
اینو می دونی که منو تو باهم دنیا توی مشتمونه
من قدرت کلمه رو باور دارم
میرم بی حد و مرز من میرم تا فتح رپ
دوبراه همین و بگو تو
دستات و باز کن با من عانن
اینو می دونی که منو تو باهم دنیا توی مشتمونه
من قدرت کلمه رو باور دارم
میرم بی حد و مرز من میرم تا فتح رپ
بهم میگی محافظه کارم تو رپ ملاحظه کارم
بگو به کجا رسیدن اونایی که فاز مبارزه دارن
همه پخش پلا یه سری که نعشه خراب
یه که دنبال بچه عروسکا با کفش طلان
میگی من واسه شهرت می خونم
میگی واشه شو رپ می خونم
وقتی که میگی دیگه شوکت می دونم
اونوقته که شوکت می کنم
من رویا بافم ولی تورویام عمیقا چون
هر چی که تو رویام ساختم دقیقا واسم حقیقت شد
فکر من اینه که چقدر فاصله داریم از مرکز مقصد
این همه معدن و مخزن
این همه هستن مغزن
ولی وقتی که دورت دیواره دورت پر دیواره
شدی از این دورت بیزار و میری دنبال مهر ویزا
کم می کنن زن و فرزند
گوله میرن دم مقصد
خونه زندگی و آب می کنن فردا لب مرزن
سرخورده بی عاره
میگی این کلبه بیماره
دردی که عمیقه روی سرطان نمیشه چسب زخم زد
دستات و باز کن با من عانن
اینو می دونی که منو تو باهم دنیا توی مشتمونه
من قدرت کلمه رو باور دارم
میرم بی حد و مرز من میرم تا فتح رپ
دوبراه همین و بگو تو
دستات و باز کن با من عانن
اینو می دونی که منو تو باهم دنیا توی مشتمونه
من قدرت کلمه رو باور دارم
میرم بی حد و مرز من میرم تا فتح رپ
دو پهلو نمی خوام حرف بزنم
فازش زیادی باب شده
از بس کلمات تند می دون پهلوهاشون آب شده
ضمن این که الکی ادعا نمی کنم
فردا هم اگه بدم و بگن ضد حال نمی خورم
من کلی حرفه تو جیبم
من گوله برف تو شیبم
من روی صحنه خورشیدم
هر روز هفته پوشیدم
تا با قدرت مختار و جوهر خودکار روی صفحه دوشیدم
تا بالاخره دیدم اینو می تونم کلمات و همه توی مغر تو چیدم
تاوقتی که زندگی کار داشت می مونم
مستقیما در راستاش می دوم
من پای کار باش می مونم
زخمام و بانداژ می کنم
حرفام و تک تک یادداشت می کنم
مغزم و درگیر داستان می کنم
خود شب تا صبح با نور لپ تاپ کف دفتر و آسفالت می کنم
دیگه زمان سعود رشد سطح طبقاته
از حله حوله ها هم فاکتور بگیر که فوش بچه صلواته
می بینی قلم می دوزه زمین و زمان پیامش و میده به پیر و جوان و
من و تو می تونیم کنار همدیگه اداره کنیم مسیر جهان و
دستات و باز کن با من عانن
من یه مسافرم ولی بخیر گذشت
فقط خوشحالم که بخیر گذشت
دیگه سفر تموم شد
...